جدول جو
جدول جو

معنی پلیم دشت - جستجوی لغت در جدول جو

پلیم دشت
(پَ دَ)
نام کوهی از سه هزار تنکابن و آن یکی از ییلاقهای مردم تنکابن است. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 153 و 21)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ دَ)
به معنی مبارک دست و نادردست و پاکیزه دست باشد یعنی در کارها ید بیضا نماید. (برهان) (آنندراج). مبارک دست. (ناظم الاطباء). آنکه در کارها مانند موسی (ع) ید بیضا کند. کسی که امور را به نیکی و خوبی انجام دهد. (فرهنگ فارسی معین) ، چست و قابل، کامیاب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی از دهستان بیشۀ بخش مرکزی شهرستان بابل، واقع در 6000گزی جنوب خاوری بابل و 1000گزی خاور راه شوسۀ بابل به گنج افروز. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 20 تن سکنه. آب آن ازرود بابل و محصول آنجا برنج است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 118)
لغت نامه دهخدا
(دَ)
موضعی به طبرستان. حسن بن زید ملقب به داعی کبیر در آغاز کار استیلای خودبر طبرستان و پس از روزی چند که اکثر حکام و اشراف طبرستان در ظل رایت وی گرد آمدند بمقابلۀ محمد بن اوس حاکم طبرستان از دست طاهریان رفت و در مقدمۀ سپاه محمد بن رستم ونداامید را که برادر اسپهبد عبدالله بن ونداامید بود فرستاد. محمد بن اوس نیز محمد بن اخشیدبن رستم را مأمور مقابلۀ وی کرد و هر دو لشکر در پای دشت بهم رسیدند و جنگ میان دو طرف درگرفت. محمد بن رستم ونداامید محمد بن اخشید را کشت و سرش را نزدیک داعی فرستاد و خود دشمنان را تا آمل تعاقب کرد و سالماًغانماً بازگشت و در پای دشت بموکب داعی پیوست و در آن منزل طبرستانیان بحسن بن زید پیوستند و جمعیتی تمام دست داد. رجوع به حبیب السیر ج 1 ص 342 و 343 شود
لغت نامه دهخدا
موسی دست گره گشا آنکه در کار ها مانند موسی 4 ید بیضا کند کسی که امور را بنیکی و خوبی انجام دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیم دست
تصویر کلیم دست
((~. دَ))
مبارک دست، کامیاب
فرهنگ فارسی معین
روستایی از خرم آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گنج افروز بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاده، نقش زمین شده، شکست خورده
فرهنگ گویش مازندرانی